خلاصه داستان:راجو در نتیجه فرار از پدر تلخ خود ، یک قاضی ولسوالی ، که سالها پیش مادر راجو را از خانه بیرون آورده بود ، به عنوان بی سرپرست زندگی می کند. راجو به عنوان پدر جانشین خود با Dacoit (راهزن وانت پیكتی) به عنوان پدر جانشین خود تكیه می كند كه این مرد واقعاً مسئول سوء تفاهم اصلی بین والدین است. راجو او را به قتل می رساند ، و سپس سعی می کند پدرش را بکشد ، اما شکست بخورد ، دستگیر می شود و درست قبل از پدر خود ، که به عنوان قاضی در آنجا ریاست می کند ، به دادگاه می رود. راجو دوست دختر كودكي خود را به عنوان نماينده قانوني خود دارد و اكنون هميشه پدرش است كه بايد بدون نشان دادن احساسات شخصي قضاوت كند.