خلاصه داستان:تفنگدار لورن وارفیلد پس از سه سال غیبت به خانه برمی گردد. لورن مرتع خود را در حال خراب کردن می یابد. همسایه وی ، اوون فوربس ، به لورن اطلاع می دهد که مزرعه او توسط آپاچی ها که همسر و دو فرزندش را ربوده اند مورد حمله قرار گرفت. لورن تصمیم می گیرد اردوگاه آپاچی را پیدا کند و همسر و دخترانش را پس بگیرد. همسایه او ، اوون نیز در تلاش خود به لورن می پیوندد. این دو مرد به هم نمی پیوندند زیرا اوون در غیاب لورن به همسر لورن محکوم شد. آنگی فقط به این دلیل که معتقد بود همسرش لورن مرده است ، به مهمانی اوون رضایت داد. با وجود تنش بین لورن و اوون ، این دو مرد برای یافتن آنژی و دخترانش مصمم هستند. وقتی لورن و اوون وارد راهزنان مکزیکی ، ارتش بیابان و آپاچ شوند ، اوضاع واقعاً سخت خواهد شد.