راجش متعلق به یک خانواده ثروتمند بود که پدرش تمام پس اندازهای خود را از آفریقا به الماس تبدیل کرد و آن را در کمربند مخفی کرد و به هند بازگشت و به آنجا رسید که به دنبال باند قاچاقچیان از طریق حمله قلبی می گذشت و کمربند را به غریبه Kishorilal برای دادن آن به راجشه. برای فرار از قاچاقچیان Kishorilal کمربند را در یک جعبه ابزار چرخه با اسم های اسکانیک اسکن می کند. SK.Kishorilal و رام کومار تصمیم به ازدواج با بچه های خود Sanjay (SK) و Sunita در دوران کودکی. اما سال بعد Kishorillal یک مرد ثروتمند است و وعده خود را از دست می دهد زیرا رام کومار هنوز ضعیف است. راجش توسط مانژیت و سادآغار سینگ گفته است که الماس هایش با کیارشیلال است و او را مجبور می کند دخترش Sunita را وانمود کند که منجیت است. ساناجی شروع می کند به عنوان یک مدیر برای راکش کار می کند و Sunita در حال ملاقات با او است. او خیانت را از Sunita احساس می کند، زیرا راجش وارد زندگی اش شده است و وانمود می کند او و هر دو در عشق می افتد. اما حقیقت به زودی بیرون می آید و Rajesh نیز بی اطلاع است که
برای دانلود باید ثبت نام کنید یا وارد شوید
اولین نفر باشید دیدگاهی ثبت میکند
دیدگاه های کاربران
جهت ثبت دیدگاه ثبت نام کنید یا وارد شوید !