جیمز باند سرویس فعال را ترک کرد. آرامش او زمانی کوتاه می شود که فلیکس لیتر ، دوست قدیمی CIA ، درخواست کمک می کند و باند را به دنبال یک شرور مرموز مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد.
هنگامی که یک قاتل به بیماری لاعلاج تشخیص داده می شود، تصمیم می گیرد به خودش ضربه بزند. اما وقتی همان قاتلانی که او استخدام کرده است، دوست دختر سابقش را نیز هدف قرار می دهند، او باید ارتشی از همکاران قاتل را دفع کند.
پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک سرقت خطرناک به ویک بپیوندند.
خلاصه داستان:نلی به تازگی مادربزرگ خود را از دست داده است و به والدینش کمک می کند تا خانه کودکی مادرش را تمیز کنند. او خانه و جنگل های اطراف را بررسی می کند. یک روز او با دختری همسن و سال خود آشنا می شود که خانه درختی می سازد.
خلاصه داستان:مارگوت و پسرش کلود پس از اینکه خواهرش پائولین اعلام کرد که با مالکوم نه چندان چشمگیر ازدواج می کند، تصمیم می گیرند به دیدار خواهرش بروند. بهطور خلاصه، طوفانی که خواهران ایجاد میکنند، روابط به هم ریختهای را پشت سر میگذارد و...
خلاصه داستان:در حالی که هشدار آنها در مورد بازگشت لرد ولدمورت مورد تمسخر قرار می گیرد، هری و دامبلدور مورد هدف مقامات جادوگر قرار می گیرند زیرا یک بوروکرات مستبد به آرامی قدرت را در هاگوارتز به دست می گیرد.
خلاصه داستان:در دنیایی که بر اساس فضیلتها توسط جناحهایی تقسیم شده است، تریس میآموزد که او متفاوت است و در آن جا نمیشود. هنگامی که او نقشهای برای نابودی Divergents کشف میکند، تریس و چهار مرموز باید بفهمند که چه چیزی Divergents را خطرناک میکند قبل از اینکه این اتفاق بیفتد...
خلاصه داستان:هنگامی که یک میلیاردر آمریکایی می میرد ، برادرزاده فقیر ایتالیایی او همه چیز را به ارث می برد ، به شرطی که بتواند برای ادعای ارث خود قبل از پایان مهلت قانونی وارد آمریكا شود اما وكیل مجری شركت سعی در سرقت ارث خود دارد.
خلاصه داستان:یک کاندیدای سناتوری وقتی می بیند که او لباس یک زن ثروتمند را امتحان می کند، به فکر یک خدمتکار هتل، به این فکر می کند که او یک جامعه اجتماعی است، عاشق می شود.