جیمز باند سرویس فعال را ترک کرد. آرامش او زمانی کوتاه می شود که فلیکس لیتر ، دوست قدیمی CIA ، درخواست کمک می کند و باند را به دنبال یک شرور مرموز مسلح با فناوری جدید خطرناک سوق می دهد.
هنگامی که یک قاتل به بیماری لاعلاج تشخیص داده می شود، تصمیم می گیرد به خودش ضربه بزند. اما وقتی همان قاتلانی که او استخدام کرده است، دوست دختر سابقش را نیز هدف قرار می دهند، او باید ارتشی از همکاران قاتل را دفع کند.
پس از ملاقات غیرمنتظره گارفیلد با پدر گمشده اش، گربه ژنده پوش کوچه ویک، او و دوست سگش اودی مجبور می شوند از زندگی کاملاً نازپرورده خود به ویک بپیوندند تا در یک سرقت خطرناک به ویک بپیوندند.
خلاصه داستان:یک مارشال فدرال مستقر در یک مستعمره معدن در قمر مشتری در آیو، یک توطئه قاچاق مواد مخدر را کشف می کند. او وقتی متوجه می شود که برای قتل مشخص شده است، از کارگران یا مقامات کمکی نمی گیرد.
خلاصه داستان:کیم گوانگ سو، رکوردشکنی سابق بازیهای آسیایی و آزمون المپیک، ضرب و شتم، بدرفتاری و تمسخر مداوم مربی شنای خود را تحمل میکند. مربی او برای توجیه این رفتار توهین آمیز مدام به گوانگ سو یادآوری می کرد - این برای شماست...
خلاصه داستان:جیمی با عمویش، صاحب یک کارخانه مواد غذایی، سر کار می رود. قبل از اینکه به آنجا برسد، او با یک خانواده ایرلندی دوست می شود که اتفاقا بدترین دشمن عمویش هستند به دلیل عشق آنها به موسیقی و گروه داخلی که دائماً تمرین می کنند.
خلاصه داستان:یک راهزن جذاب و خوش شانس در آریزونای قدیمی با کلانتری که سعی می کند او را دستگیر کند، نقش موش و گربه را بازی می کند در حالی که او عاشق یک زیبایی محلی است.
خلاصه داستان:چیک ویلیامز، گانگستر ممنوعه، بلافاصله پس از آزادی از زندان دوباره به اوباش خود می پیوندد. وقتی یک پلیس در جریان یک سرقت به قتل می رسد، مورد سوء ظن قرار می گیرد. گانگستر جوآن، دختر یک پلیس را به تئاتر برد
خلاصه داستان:داستان در دهه 1930 در کشورهای عربی و در سپیده دم رونق نفت اتفاق می افتد، داستان درباره یک شاهزاده جوان عرب است که بین وفاداری به پدر محافظه کار خود و پدرشوهرش مدرن و لیبرال دچار اختلاف شده است.