یک کماندوی ماهر نیروهای ویژه (جسیکا آلبا) پس از مرگ ناگهانی پدرش مالکیت بار پدرش را به دست میگیرد و به زودی خود را در تقابل با یک باند خشن میبیند که در زادگاهش بیداد میکنند.
مایک، یک کارگر ساختمانی سر به فلک کشیده، زمانی که معشوق دبیرستانی اش، روکسان، او را در یک ماموریت اطلاعاتی ایالات متحده استخدام می کند، وارد دنیای ابر جاسوسان و ماموران مخفی می شود.
گرو، لوسی، مارگو، ادیت و اگنس به عضوی جدید در خانواده، گرو جونیور، که قصد دارد پدرش را عذاب دهد، خوش آمد میگویند. گرو در ماکسیم لو مال و دوست دخترش والنتینا با یک دشمن جدید روبرو می شود و خانواده مجبور به فرار می شوند.
خلاصه داستان:در سال 1906 ، دو برادر آمریکایی به لژیون خارجی فرانسه پیوستند و به رهبری یک گروهبان سادیست سرگرد ، از قلعه ای در برابر حمله بربر و توارگ دفاع کردند.
خلاصه داستان:یک فرد سابق که سعی در رفتن مستقیم دارد ، برای یک سرقت یک میلیون دلار سرقت اتومبیل زرهی در نظر گرفته شده و باید از مکزیک برود تا از این طریق مقصر واقعی را از بین ببرد.
خلاصه داستان:قهرمان ، برت برکفورد ، دریایی سابق است ، نوعی تلاقی بین لمی احتیاط و "کاپیتان هادوک" هرگی ، بدون ریش اما با علاقه به ویسکی. او توسط یک مرد ثروتمند در یک قایق در مسیر استخدام می شود به اصطلاح شکار گنج ؛ اما چنین نیست ، و به نظر می رسد که این تجارت کمی سایه است. علاوه بر این ، خدمه شوم به نظر می رسند ؛ خوشبختانه سه خانم زرق و برق دار وجود دارند که وظیفه برت را ارزشمند می کنند.
خلاصه داستان:در دهه 1950 هاوایی ، یک بارون سرزمین متعصب و بی رحم ، با جاه طلبی های سیاسی ، خواهرش را از ازدواج با یک بومی منع می کند حتی اگر خودش مخفیانه یک زن بومی را آغشته کرده باشد.
خلاصه داستان:پس از کشته شدن پیک در یک آتش سوزی با پلیس مرزی ، دو برادر ، قاچاقچی و دیگری پلیس راهنمایی و رانندگی ، مبالغ زیادی را که برای صادرات غیرقانونی به سوئیس مقدر شده ، دستگیر می کنند. صاحبان پول که موقعیت اجتماعی مهمی را در خود جای داده اند ، از هر طریق سعی می کنند تا آن را بازیابی کنند ، ضعف پلیس را نیز افزایش می دهد. این قاچاقچی پس از خیانت های کوچک به برادر خود تصمیم می گیرد که تمام پول را نگه دارد و به سوئیس فرار کند.
خلاصه داستان:هنگامی که خلبان یک هواپیمای کوچک دچار حمله قلبی شده و هواپیمای خود را داخل کابین خلبان یک بوئینگ 747 سقوط می کند ، چندین عضو خدمه پرواز کشته می شوند و خلبان کور می شود. به طرز معجزه آسایی ، 747 در خلبان اتومبیل با همراهی پرواز نانسی پیش در کنترلها در هوا می ماند. کنترل کننده های زمینی ، از جمله دوست پسرش آلن ماردوک ، سعی می کنند اصول اولیه را به او آموزش دهند اما خیلی زود متوجه می شوند که باید یک خلبان آموزش دیده را به داخل کابین خلبان وارد کنند. اولین تلاش آنها ناکام بود و مرداک متوجه می شود که او مجبور است این کار را انجام دهد. در همین حال ، مسافران مختلف مشکلات خاص خود را دارند از جمله یک دختر جوان که در یک عملیات صرفه جویی در زندگی قرار دارد