یک کماندوی ماهر نیروهای ویژه (جسیکا آلبا) پس از مرگ ناگهانی پدرش مالکیت بار پدرش را به دست میگیرد و به زودی خود را در تقابل با یک باند خشن میبیند که در زادگاهش بیداد میکنند.
مایک، یک کارگر ساختمانی سر به فلک کشیده، زمانی که معشوق دبیرستانی اش، روکسان، او را در یک ماموریت اطلاعاتی ایالات متحده استخدام می کند، وارد دنیای ابر جاسوسان و ماموران مخفی می شود.
گرو، لوسی، مارگو، ادیت و اگنس به عضوی جدید در خانواده، گرو جونیور، که قصد دارد پدرش را عذاب دهد، خوش آمد میگویند. گرو در ماکسیم لو مال و دوست دخترش والنتینا با یک دشمن جدید روبرو می شود و خانواده مجبور به فرار می شوند.
خلاصه داستان:کارلو بارلوزی ، یک پیشخدمت احمق ، به تنهایی در آپارتمانی واقع در حوالی بانکی زندگی می کند که یک استاد و یارانش سعی در سرقت از آن دارند. در حالی که استاد قصد دارد زنگ بسته بندی شده با یک آلیاژ فلزی گرانبها و مخفی محافظت شده در صندوق امانات را به سرقت ببرد ، مردان وی می خواهند از صندوق امانات پول بگیرند
خلاصه داستان:کشف معشوق پروفسور ند Brainard او را - و یا کالج خود - به ثروت او فکر کرد. پنتاگون اعلام کرده است که کشف وی بسیار محرمانه است و IRS او را با یک لایحه مالیات عظیم به دام انداخته است، حتی اگر او هنوز یک سنت دریافت نکرده است. او فکر می کند که ممکن است راه حل را در قالب فلوبرگ ها پیدا کند که می تواند آب و هوا را تغییر دهد. این همچنین به تیم فوتبال مدفیلد کمک می کند تا یک بازی را به دست آورد. در خانه، همسرش بتی حسادت می کند که از طرف یک دوست دختر قدیمی دبیرستانی مورد توجه او قرار گرفته است
خلاصه داستان:دو برادر دنبال سلطان مافیای بین المللی می روند که برادر پلیس خود را قتل داده است. بعداً مرد دیگری به آنها پیوست که می خواهد از گانگستر انتقام بگیرد.
خلاصه داستان:علی بوکسور جوانی است که برای پیگیری آرزوی قهرمانی اش به آمریکا می رود اما خیلی زود در دام اوباش گانگستر گیر می افتد. او با آنها درگیر شد و توافق کردند که از آنها پیروی کنند ...
خلاصه داستان:مردي كه بر اثر يك سوءتفاهم همسرش را سه طلاقه كرده، بعد از آنكه به حقيقت امر پي مي برد از كارش پشيمان مي شود و تصميم مي گيرد دوباره زن را به عقد خود درآورد. براي اين كار به محلل احتياج است. مرد شخصاً به دنبال يك محلل مناسب مي گردد تا اينكه بالاخره يكي از آشنايان مورد اعتمادش را به اين منظور انتخاب مي كند. اما محلل بعد از ازدواج حاضر به طلاق دادن زن نمي شود اين امر مشكلات تازه اي را به بار مي آورد.
خلاصه داستان:علي (مرتضي عقيلي)، كه در كاباره ها عكاسي مي كند، و با دختر خاله اش (شهناز تهراني) قرار ازدواج گذاشته، پس از آشنائي با باربارا (ژوستن)، رقاصه ي كاباره، كه با گروهي فرنگي براي اجراي برنامه به ايران آمده اند، دختر خاله اش را فراموش مي كند و تمام اوقاتش را با باربارا مي گذراند. خانواده ي خاله از اين وضع ناخرسندند و مانع ازدواج فرزندشان مصطفي (تورج پژوهان) با خواهر علي ( طوطي سليمي) مي شوند. در چنين وضعي دختر خاله از فرط استيصال اقدام به خودكشي مي كند و در بيمارستان بستري مي شود. باربارا و گروهش پس از اتمام قراردادشان به فرنگ مي روند، و علي تنها مي ماند. علي به بيمارستان مي رود و پس از بهبود حال دختر خاله با او قرار ازدواج مي گذارد. سرانجام مصطفي نيز با خواهر علي پيمان زناشوئي مي بندد.